۱۳۹۰ مهر ۲۹, جمعه

پیام مهندس حشمت الله طبرزدی از زندان گوهردشت در خصوص انتخابات و زندانیان مظلوم بهایی



پیام مهندس حشمت الله طبرزدی از زندان گوهردشت
مهندس حشمت الله طبرزدی طی پیامی از زندان گوهردشت اعلام نموده است در شرایط موجود و با توجه به غیر دموکراتیک بودن انتخابات در جمهوری اسلامی ، هرگونه تبلیغ و تلاش در انتخابات برای مشارکت مردمی که خون خود را نثار حق طلبی، آزادی خواهی و دموکراسی خواهی کرده اند انحرافی بزرگ محسوب می شود. این در حالی ست که  نیروهای وابسته به حکومت سعی در فراخوانی مردم به پای صندوقهای رای دارند. انتخابات در جمهوری اسلامی  در فضای استبداد، زندان و شکنجه هیچگاه پاسخگوی مطالبات مردم ایران نبوده و نخواهد بود. شعار انتخابات آزاد در فضای خفقان آور جمهوری اسلامی تنها ریختن آب به آسیاب استبداد  و انحرافی بزرگ از مسیر مقاومت سیاسی – مدنی دراستقرار دموکراسی، حاکمیت غیر دینی (سکولاریسم) و احیای حقوق بشر محسوب می شود.
نماینده جنبش سکولار- دموکراسی درایران ضمن تاکید بر برابری حقوق  همه مردمان ایران از طیفهای مختلف فرهنگی و دینی در بخش دیگری از این پیام به 11 زندانی پیرو دیانت بهایی اشاره کرده  و گفته است  در شرایطی که 11 زندانی بهایی بی گناه در بند 12 زندان رجایی شهر با حبس های طویل المدت به سر می برند، چگونه نیروها و احزاب سیاسی آزادیخواه در قبال این رفتار ضد بشری حکومت سکوت اختیار کرده اند،؟ آیا بهتر نیست این نیروها و احزاب بخاطر سکون و انفعال خود در برابر این فجایع غیر انسانی فکری به حال خویش بکنند ؟!!!
در بخشی دیگر از این پیام آمده است: با توجه به تحریمها و رسانه ای شدن اختلاسها و دزدی های کلان سران حکومتی ، کمر جمهوری اسلامی طوری شکسته است که دیگر قادربه راست شدن دوباره نیست . این  نوع رفتارهای ضد ملی از سوی جمهوری اسلامی امروز بر هیچ کسی پوشیده نیست. نظام جمهوری اسلامی که مدعی عدالت و برابری تنها برای مسلمانان جهان بوده است آنقدر دچارفساد درونی خود شده است که قادر به پوشاندن فضاحتهای خود حتی در میان خودی ها نیست .این فضاحت اما نتیجه رقابت در چپاول اموال ملی مردم مصیبت زده کشورمان بین طیف های رقیب ولایت است.دعوت به سکوت ولایت در سرپوش گذاشتن بر فضاحت اختلاس 3000 میلیاردی اثباتی بر این مدعا است که خانه از پای بست ویران است وخواجه اندر پی نقش ایوان.!
جبهه دموکراتیک ایران( خارج از کشور)                                                                                              

۱۳۹۰ مهر ۲۸, پنجشنبه

فراخوان دعوت انجمن همبستگی فعالان تبعیدی از مردم ایران برای آغاز کمپین (سوت سبزاعتراضی )


بە نام آزادی
خبر دستگیری و مرگ دیکتاتور خونریز لیبی ،معمر قذافی باردیگر پشت دیکتاتورهای خاورمیانە وکشورهای اسلامی و همچنین دیکتاتوری ولایت فقیە را لرزاند...!
این خبر بار دیگر نیرو و نایی دوبارە بە جنبش اعتراضی و سبز و مردمی ما ایرانیان بخشید تا بە رفتن و مرگ دیکتاتوری ها و دیکتاتورهای سرسختی همچون معمر قذافی امیدوارتر شویم ، بر همین اساس ما جمعی از فعالان جنبش اعتراضی و سبز از همە مردم معترض و همراهان جنبش سبز می خواهیم کە بە شادباش مرگ دیکتاتور خونریز لیبی و اعلام همبستگی مان علیە دیکتاتوری ولایت فقیە، این بار بر بامهای ایران سبز بە جای هرشعاری کە ممکن است نشان دهندە ایدیولوژی خاصی باشد، بە سوت شادمانی و اعتراضی  بپردازیم و با این روش نوین یعنی سوت شادی و سبزاعتراض،  بار دیگر همبستگی، پایایی و پویایی جنبش اعتراضی و سبزمان را بە گوش نظام دیکتاتوری برسانیم.


این روش مبارزە بدون خشونت کە در دوران مبارزە فرانسویها با نازیها مورد استفادە قرار گرفتە ،یکی از روشهای شناختە شدە مبارزە بدون خشونت با دیکتاتوری هایست کە هر صدایی را در گلو خفە می کنند و پاسخی جز گلولە نمی دهند و ما میتوانیم با راه اندازی جنبش و کمپین سوت اعتراضی سبزعلیە این نظام دیکتاتوری در کوچە و خیابان ،مدرسە ،ورزشگاه ها، دانشگاها و خوابگاهای دانشجویی، کارخانەجات و اعتراضات کارگری و صنفی بدون این کە صدای ما را رصد و شناسایی کند یارانمان را علیە دیکتاتوری پیدا و همبستگی بیشتری با همدیگر پیدا کنیم...بر همین اساس ازهمە مردم ایران از دانشجویان در خوابگاه های دانشجویی تا مردم آزادیخواه ایران می خواهیم کە  در خیابانها و برروی پشت بامها و از دورن خانە هایشان در ساعت ١٠ شب فردا  بە تاریخ ٢٩مهر ماه ١٣٩٠ با سوت  زدن و ابراز شادمانی بار دیگر چراغ اعتراضات جنبش را علیە دیکتاتوری روشن سازند...
همراه شو عزیز تنهانمان بە درد
کاین درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود!
 

۱۳۹۰ مهر ۲۶, سه‌شنبه

به بهانه ی اجرای حکم شلاق منصور فرجی ، پیمان عارف ، امین نیایی فر و سمیه توحید لو


شلاق تاریخ

 عباس خرسندی
پیمان عارف، منصور فرجی،  سمیه توحید لو  و در هفده اکتبر امین نیایی فر دانشجوی ممتاز دانشکده فنی شلاق کینه و نفرت جمهوری اسلامی را بر گرده و تن خویش تحمل کرده اند، بسیاری از فرزندان دیگری نیزکه حکم  شلاق در پرونده شان ثبت شده است لاجرم تحمل خواهند کرد، اما هر زخمی که از شلاق بی عدالتی بر جای می ماند بیش از انکه اهداف حکومت  مبنی سکوت مبارزان را تامین نماید انگیزه ملی برای بلند کردن تازیانه تاریخ در مقابل جمهوزی اسلامی را قویترخواهد ساخت.                                                                                                                                                     اکنون اما این نسل و ملتهای جهان هستند که تاریخ پر از نفرت و کینه جمهوری اسلامی نسبت به مردم ایران را به قضاوت می نشینند، اینکه  چگونه هستی و اعتبار یک ملت با طوفان فضاحتهای فرهنگی این حکومت قداردر معرض نیستی قرار گرفته است و چگونه این نظام اسلامی هر آنچه که بی شرمی است با شلاق استبداد بر پیکر ملت ایران و مبارزان آزادیخواه فرود  می آورد تا بتواند نکبت هزاره گذشته خود را که در حاکمیت دینی متبلور ساخته است نجات بخشد. از زندان و شکنجه آزادیخواهان  تاسرکوبهای وحشیانه خیابانی  و قتل و عام جوانان کشور همه و همه بکار گرفته می شود تا حکومت دینی از وحشت سیل اعتراضات بنیان کن مردمی در امان بماند. اما تظلم خواهی  در شرایط اجتماعی ایران  همانند هر جامعه در تلاطم دیگر دنیا قوانین خود را طی میکند، دیری نخواهد پایید که که تاریخ تازیانه اش را بر پیکر نظامی خواهد نواخت که از قوانین بشر و انسانیت هیچ نیاموخته است.                                                                                                           
گزارش  سازمان حقوق بشر در جمهوری اسلامی وضعیت خفت بار رژیم را در پایمال نمودن حقوق زندانیان  اعلام نمود،  گزارشی که میبایست بحق نام بسیاری دیگر از مبارزان  طرفدار سکولار دموکرات از جمله رسول بداقی، آیت الله بروجردی، بهروز جاوید تهرانی، حمید رضا محمدی، مجید توکلی، ارژنگ داوودی و اعتراض به  حکم ضد یشری اعدام دو زندانی سیاسی کرد زانیار و لقمان مرادی و........را مطرح می نمود
در این گزارش  از حشمت اله طبرزدی نام برده شد، یکی از  مبارزانی که علاوه بر سالها زندانی به 74 ضربه شلاق  ارتجاع نیز محکوم شده است طبرزدی که بعنوان نماد مبارزان سکولار دموکرات در کشور مطرح شده است سخن خود را در بی دادگاه های رژیم  یصورت شفاف  بیان نموده است، وی مواضع خود در مورد انتخابات را  بطور مکرر و  صریح اعلام کرده است. شرایط انتخابات سالم در نظام جمهوری اسلامی  پدید نیامده است.بنا بر این انتخابات می تواند با عمل تحریم فعال نیز روبرو شود . به این ترتیب هر تلاشی برای تبلیغ شرکت در انتخابات نمایشی جمهوری اسلامی منافع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی  مردم ایران را تامین نمی کند.  نامه موسوم به 143 نفر به خاتمی نیز حکایت از یاس و سرخوردگی نسبت به انتخاباتی است که  سلاح اصلی این طیف محسوب می شده است. موسوی و کروبی هم بیهودگی انتخابات را اعلام کرده اند. اصلاح طلبان اما دیگر بدنبال پیروزی انتخابات در چارچوب نظام نیستند چون اطمینان یافته اند مطلقه شدن ولایت و نقش مسلط  سپاه پاسداران جایی برای آنها باقی نگذاشته است .                                                                                       هر خشونتی محصول  ناتوانی و ترس است .اکنون پدیده انتخابات به عامل ترس رژیم ولایت نیز تبدیل شده است، علی رغم اینکه  رژیم به نمایش انتخابات نیاز دارد اما آنرا به پروسه  خطر و وحشت خود تبدیل نخواهد کرد. ممکن است برخی این توهم را در ذهن خود و در اذهان دیگران الفاء  نمایند که شرکت نکردن در انتخابات به معنی سپردن کامل کشور بدست  نظام و صرف نظر کردن از حق انتخاب و در نتیجه انفعال جامعه باشد. اما واقعیت این است که هم کشور در دست نظام قرار دارد و هم سرنوشت انتخابات . نظر اینان شاید به دلیل نبود آلترناتیو عملی باشد که بتواند جای مشارکت در یک انتخابات مضحک را پر نماید در این صورت باید گفت که با مطرح نمودن طرح تحریم فعال در سطوح گسترده اجتماعی از سوی اپوزیسیون میتوان خلاء عمل اجتماعی سیاسی را پر نمود  و از سوی دیگر جامعه را به یک تمرد اجتماعی در مقابل انتخابات نمایشی دعوت نمود. نقش جریانات ملی و دموکرات  در این فرآیند از اهمیت  ویژه ای برخوردار است .بدیهی است جامعه بین الملل نیز این واکنش اجتماعی را دیگر نه در چارچوب نظام که در موضع تقابل با نظام جمهوری اسلامی ارزیابی میکند
                                                     عضو شورای مرکزی جبهه دموکراتیک ایران ( خارج از کشور)  
                                                                                                     عباس خرسندی

۱۳۹۰ مهر ۲۵, دوشنبه

۳۰ سال حبس برای مسوولان و اساتید دانشگاه آنلاین بهائیان


هفت تن از مسوولان و مرتبطین با دانشگاه آنلاین بهائیان ایران (موسسه علمی آزاد) مجموعا به ۳۰ سال حبس تعزیری محکوم شدند.

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، این افراد طی دو روز گذشته، از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه جمعا به سی سال حبس تعزیری محکوم گردیدند که این حکم به صورت حضوری و در دادگاه انقلاب به آنان ابلاغ و مورد اعتراض متهمین و وکلای پرونده قرار گرفت.

آقایان کامران مرتضایی و وحید محمودی هر یک به ۵ سال حبس تعزیری و ریاض‌ سبحانی، محمود بادوام، رامین زیبایی، فرهاد صدقی و خانم نوشین خادم هر یک به چهار سال حبس تعزیری محکوم شدند.

محاکمات این افراد طی سه هفته گذشته به اتهام این «عضویت در گروه‌های غیرقانونی به قصد ارتکاب جرائم علیه امنیت ملی کشور (عضویت در جامعه بهائیان ایران)» (ماده ۴۹۹) انجام پذیرفته است که این اتهام هیچ ارتباطی با فعالیتهای این افراد در موسسه علمی ندارد و می‌تواند شامل حال نزدیک به ۳۰۰ هزار بهائی ساکن در ایران شود و با توجه با فعالیتهای این دانشگاه که کاملا آکادمیک و همانند اکثر دانشگاههای دنیا است، این اتهام هیچ ارتباطی با فعالیت این افراد ندارد.

۶ تن از این افراد در تاریخ ۱ خرداد و پس از یورش نیروهای امنیتی به منزل بیش از ۴۰ نفر از مسوولان، اساتید و دانشجویان دستگیر و ریاض سبحانی در تاریخ ۲۳ خردادماه بازداشت شد. طی ماههای گذشته بیش از ۲۰ نفر با مرتبطین با این دانشگاه بازداشت و نزدیک به ۵۰ نفر به اداره پیگیری وزارت اطلاعات احضار شدند. همچنین چند مکان مرتبط با این دانشگاه از جمله چند آزمایشگاه پلمپ گردید و سایت این دانشگاه چندین بار فیل‌تر شده است.

هفته گذشته تمامی این افراد به جز نوشین خادم به زندان رجائی شهر منتقل شدند. همچنین در تاریخ ۲۳ مهرماه نوشین خادم نیز به بند نسوان زندان اوین منتقل شد.
  • ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر شخصی حق دارد از آزادی اندیشه، وجدان و دین بهره‌مند شود: این حق مستلزم آزادی تغییر دین یا اعتقاد و همچنین آزادی اظهار دین یا اعتقاد، در قالب آموزش دینی، عبادت‌ها و اجرای آیین‌ها و مراسم دینی به تنهایی یا به صورت جمعی، به طور خصوصی یا عمومی است.
  • ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر فردی حق آزادی عقیده و بیان دارد.
  • بند ۱ ماده ۱۸ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هر کس حق آزادی فکر، وجدان و مذهب دارد. این حق شامل آزادی داشتن یا قبول یک مذهب یا معتقدات به انتخاب خود، همچنین آزادی ابراز مذهب یا معتقدات خود، خواه بطور فردی یا جمعی، خواه به طورعلنی یا در خفا در عبادات و اجرای آداب و اعمال و تعلیمات مذهبی می باشد.

پیمان عارف بازداشت شد

 
به نقل از همسر پیمان عارف: " پیمان " امروز به رسم چند وقته زندانیان سیاسی آزاد شده با جعبه ای شیرینی رفت سالن ملاقات دیدن خانواده ها که توسط حراست سالن به حفاظت زندان برده شد و تا الان بیرون نیامده ، گویی جناب دادستان فرموده اند نگهش دارند تا خودش بیاید و صحبت کنند ، امید دارم بعد از این ماجرا ها هر دو رفتاری منطقی داشته و دادستان به جای نگه داشتن پیمان دستور رسیدگی به شکایتش را دهد، دارم می روم جلوی اوین تا چه پیش آید ، تقریبا زدم به سیم آخر پشت گرمیمان شما دوستان و هموطنان است.

خاطره سالگرد پیام دانشجو/ حشمت الله طبرزدی

حشمت الله طبرزدی
بار دیگر ماه شهریور فرا رسید. این ماه من را به حال و هوای ۱۷ سال پیش، یعنی سال انتشار هفته نامه پیام دانشجو در شهریور ۱۳۷۳ می‌برد.
آن سال‌ها به تازگی از دهه ۶۰ بیرون آمده و از بحث پیروزی انقلاب به اندازه ۱۵ سال فاصله گرفته بودیم. من هنوز یک فرد ایدئولوژیک و انقلابی بودم که در تنور داغ انقلاب و جنگ و مبارزات ایدئولوژیک به خوبی پخته شده بودم؛ این در حالی بود که فضای سیاسی و اجتماعی رسته از جنگی خارجی و داخلی کاملا بسته بود و تو بر اساس یک مرزبندی شناخته شده، یا باید ایدئولوژیک و حزب اللهی باشی که در این صورت حتما در صف دفاع از انقلاب و رهبر آن و در نتیجه مدافع وضع موجود قرار بگیری یا غیر حزب اللهی و مخالف و بیرون از این چارچوب.

من و گروهی از دوستانم در تشکیل اتحادیه اسلامی دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاه‌ها، در چنین شرایطی برای ادامه راه، نشریه راه اندازی کردیم. هیچ‌گاه هم برنامه از پیش تعیین شده برای شکستن مرزبندی بنا نداشتیم، فقط به اشتباه گمان می‌کردیم انتقاد حق ماست و می‌توان در چارچوب مورد اشاره ضمن اینکه نشریه انتقادی را ارائه می‌دهیم، مومن به نظام و ایدئولوژی حاکم نیز باقی بمانیم. این ایده را در اولین سخن پیام دانشجو آوردیم اما هنوز شماره‌های انتشار یافته به عدد ۲۰ نرسیده بود که طوفانی درگرفت و با شکایت محسن رفیق دوست و دخالت غیر قانونی شیخ محمد یزدی رئیس وقت قوه قضائیه به ناگه همه ارگان‌های حکومت از بیت رهبری، قوه قضائیه، وزارت اطلاعات، بنیاد مستضعفان، بسیج، شهرداری تهران و بانک صادرات را با خود درگیر دیدیم. سرنوشت نیز از پیش معلوم بود: حمله گروه فشار انصار حزب الله در پی شکایت نهادهای دائمی باند قدرت، بازداشت توسط وزارت اطلاعات و به ناخواه توقیفی که حالا از آن ۱۷ سال گذشته است.
اما برای من شیرین‌تر از همه چیز اثبات حقانیت پیام دانشجو است. به دلیل بسته بودن فضا و رشد نیافتگی و ارتجاعی بودن ساختار حکومت، حکومتگران و طرفداران جزء اندیش، به سرعت منتقدان دلسوز و به اصطلاح خودی را از راه تهمت، فشار، ضرب و شتم و شکنجه زندان، توقیف و از سویی ضد انقلاب، قدرت طلب و راه کج کرده را، مستحق حق طلبی دانستند.
اما امروز شاهد چه چیزی هستیم؟ می‌دانم که در ۱۷ سال گذشته هزینه‌های زیادی پرداخت شده است. کسان زیادی کشته شدند، گروه‌های زیادی شکنجه شدند، عده‌ای ترور شدند، به افرادی در بازداشتگاه‌ها تجاوز شده و یا کشته شدند، نشریاتی نوپا ممنوع النشر شدند، گروه زیادی از آزادی خواهان مجبور به ترک وطن شدند و همین طور افرادی که صف خود را از حکومت جدا کردند و در زمرهٔ مخالفان دیکتاتوری قرار گرفتند.
هاشمی رفسنجانی که آن روز پایه این حکومت به حساب می‌آمد، همراه با خانواده و دوستانی چون ناطق نوری، حسن روحانی و واعظ طبسی در زمره منتقدین وضع موجود قرار گرفتند. نخست وزیر امام و رئیس مجلس سوم و ششم، به دلیل مخالفت با اراده حاکم به حصر خانگی محکوم شدند. فرزند بهشتی به زندان افتاد. بیت امام ناراضی هستند. فرزند مطهری به فریاد آمد. رئیس جمهور پیشین را ممنوع الخروج و ضد انقلاب خطاب کردند. عده‌ای از نماینده‌های مجلس و شخصیت‌ها را مورد توهین قرار داده و یا به زندان انداختند که پس از وقوع انقلاب و جنگ، جنگنده و مدافع نظام به حساب می‌آمدند. مراجعی چون منتظری و صانعی را در خانه حصر کردند. کار به جایی رسید که رئیس جمهوری که خود آنرا به قدرت رسانده بودند علیه آن‌ها برخاست و به مدت ۱۱ روز در اعتراض به اقدامات فراقانونی دیکتاتور، خانه نشینی برگزید. به دنبال همین ماجرا بود که نیروهای پیرامون رئیس جمهوری در مقابل نیروهای پیرامون رهبر صف آرایی کردند و در این مواجهه صرفا چند فرد بسیار تند رو، حاضر به دفاع از رهبر به خاطر جولان احمدی‌نژاد و مشایی شدند و اقتدار و اقتدار گریان روز به روز ضعیف‌تر و تنها‌تر می‌شدند.
از همه این تحولات مهم‌تر تغییر و تحولی است که در بین مردم به ویژه طبقه متوسط شهری بوجود آمده است. این طبقه که اکثریت جامعه را تشکیل می‌دهد و بویژه با پیشگامی انبوهی از جوانان آگاه وتحصیل کرده، با مبارزاتی دموکراتیک و مطالبه محور، گام به گام پیش می‌رود و زمینه‌های بروز شکایت از حاکمیت را تشدید می‌کنند.
انبوه جوانان دختر و پسری که برای رسیدن به آزادی‌های اجتماعی حاکمیت را به چالش کشیدند، دانشجویان دانشگاه‌هایی که در مقابل تفکیک جنسیتی، اخراج اساتید و دستوری کردن متون آموزشی ایستادگی کردند، فعالان طرفدار حقوق کودکان و حقوق زنان که به مقابله با تبعیض‌های جنسیتی برآمدند، فرهنگیان، کارگران، بازاریان که برای حقوق صنفی با حکومت چالش دارند، کوشندگان حقوق بش، ر روزنامه نگاران و کوشندگان حزبی و سیاسی که همواره نقض سیستماتیک قانون و حقوق بشر توسط حکومت را به چالش کشیده و برای آزادی دموکراسی و سکولاریزم و حاکمیت قانون مبارزه می‌کنند، فعالین مذهبی و کوشندگان حقوق اقوام که برای برابری حقوق در مقابل حکومت مبارزه می‌کنند؛ همه حاکی از این است که حاکمیت خودش را در مقابل خواسته‌های دموکراتیک به حق و قانونمند ملت تنها و ناتوان می‌بیند. بر همین اساس بسیاری از مردم به ترفندهای گوناگون از حقوق خود آگاه شده‌اند و اقتدارگرایان را شناخته‌اند و گروه‌های مختلف اجتماعی نیز، با طرح مطالبات به حق، شیوه‌های متفاوت مبارزه برای رسیدن به حقوق اساسی را مطرح کرده و رژیم به ویژه جناح دیکتاتوری حاکم را به بازی گرفته‌اند به گونه‌ای که آن‌ها مجبور شده‌اند ژست انتقاد از خود با توجه به خواسته‌های منتقدین البته در سطح محدود بگیرند.
من در این جنگ و گریز تا رسیدن مردم به حقوق اساسی که البته با سرعت بیشتر ادامه خواهد یافت، علی رغم اینکه طی سال گذشته خود، خانواده و دوستانم هزینه پرداخت کرده‌ایم، از شرایط به وجود آمده کاملا راضی هستم و هر‌گاه به پیرامون خود می‌نگرم حس حقانیت به من دست می‌دهد و از این حس لذت می‌برم.
در پایان از شخص خامنه‌ای و طرفداران او که در آن سال‌ها به مقابله با جوانان دانشجو برخواستند و پیش از هر کس می‌دانند که ناپخته و شتابزده و غیر اصولی به این کار اقدام ورزیده‌اند؛ می‌خواهم این ۱۷ سال را به ذهن بیاورند. آن‌ها همواره در مهره اقتدار و حکم رانی بوده‌اند و امثال من در موضع محکومیت و سرکوب قرار گرفته‌ایم. اما مسیر محلی جریان در جهت خواستهٔ کدام طرف حرکت کرده است؛ حاکم یا محکوم؟

حشمت الله طبرزدی
منبع: هرانا